loading...

متن آهنگ,تکست آهنگ

بی سرانگشت من گله بی حالتی رازی از من نپرس تو که بی طاقتی تا که دریا منم پر ماه و پری ماهیه تشنه رو به کجا میبری خواندمت آمدی تا تماشا کنی میگریزی ز من که چه پیدا کنی درد خودجوش تو هر دو

بی سرانگشت من گله بی حالتی

رازی از من نپرس تو که بی طاقتی

تا که دریا منم پر ماه و پری ماهیه تشنه رو به کجا میبری

خواندمت آمدی تا تماشا کنی میگریزی ز من که چه پیدا کنی

درد خودجوش تو هر دوایی ز من

ساز خاموش تو هر نوایی ز من

هر نوایی ز من

آشتی کن مرو هر سلامی منم

اولو واسطو والسلامی منم

هیچ کس مثله من به تو فرصت نداد

آه این قصه رو زود بردی ز یاد

زود بردی ز یاد

♫♫♫

نقش جانه نقاشی در تو رقصانم هر کجا باشی

این عشق هستیه هستیست

از گلستان تا بر گل کاشی

وقتی گم شدی در مه به که بخشیدی عمر بی برگشت

از من سالها دوری عاقبت روزی باز خواهی گشت

بی سرانگشت من گله بی حالتی

رازی از من نپرس تو که بی طاقتی

تا که دریا منم پر ماه و پری ماهیه تشنه رو به کجا میبری

درباره مجید اخشابی ,
نظرات (0) تاریخ : چهارشنبه 24 تیر 1394 زمان : 21:02 بازدید : 186 نویسنده : admin
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • موضوعات
  • الف

  • ب

  • پ

  • ت

  • ج

  • چ

  • ح

  • خ

  • د

  • ر

  • ز

  • س

  • ش

  • ص

  • ط

  • ع

  • غ

  • ف

  • ق

  • ک

  • گ

  • ل

  • م

  • ن

  • و

  • ه

  • ی

  • گروه

  • سایر موضوعات

  • کدهای اختصاصی