متن آهنگ,تکست آهنگ

مالک و مالى
تو و من را چه شده است

یاه یاه رمشک ندالى یاه یاه قلى تعالى
مژه هایت مرا صدا زد، به من گفت بیا

یاه یاه مالک ومالى سبنى فى حالى خلاص
وای وای، تو و من را چه شده است، مرا به حال خودم رها کن

یاه یاه مین قال بحبک یاه یاه موهوم یاقلبک
چه کسی گفته تو را دوست دارم، قلبت دچار توهم شده است

یاه یاه تعبنى قربک مش عایزه حبک خلاص
نزدیکی تو مرا خسته کرده است، بس است ، به عشقت نیاز ندارم

قلبک مغرور عایش بالدور ابعد خلى الطابق مستور
قلب تو مغرور است، هر بار جایی بوده است، دور شو، بگذار طبقه پوشیده باشد

جى تبنیلى من الوهم قصور ابعد خلاص
آمدی از خیال و توهم برایم کاخها بسازی، بس است دور شو

یاه یاه فى الوهم سبتک یاه یاه مین قال خسرتک
در توهم رهایت کردم، چه کسی گفته تو را از دست داده ام

یاه یاه انا مش حبیبتک ولا یوم عشقتک خلاص
من عشق تو نیستم، هیچ روزی هم عاشقت نشده ام، بس است

یاه یاه اسمع کلامى یاه یاه وانسى غرامى
حرفم را بشنو، عشقم را فراموش کن

یاه یاه قلبک انانى حنعید وتانى خلاص
قلب تو خود خواه است، باز خواهیم گشت و باز هم بس است

انا عمرى ما حبیت فیک حاجه لنا عشقاک ولا لیک محتاجه
من در زندگی خود هیچ چیزی از تو را دوست نداشته ام، نه من عشق توام و نه به تو نیازی دارم

ولو کانلک عندى فى یوم حاجه خدها وخلاص
و اگر نزد من روزی چیزی داشتی، آن را ببر و تمام کن