loading...

متن آهنگ,تکست آهنگ

دل در آتش غم رخت تا که خانه کرد دیده سیل خون به دامنم بس روانه کرد آفتاب عمر من فرو رفت و ماهم از افق چرا سر برون نکرد هیچ صبح دم نشد فلق چون شفق زخون دل مرا لاله گون نکرد ز روی مهت جانا پرده بر

دل در آتش غم رخت تا که خانه کرد

دیده سیل خون به دامنم بس روانه کرد

آفتاب عمر من فرو رفت و

ماهم از افق چرا سر برون نکرد

هیچ صبح دم نشد فلق

چون شفق زخون دل مرا لاله گون نکرد

ز روی مهت جانا پرده بر گشا

در آسمان مه رو منفعل نما

به ماه رویت سوگند

که دل به مهرت پایبند به طره ات جان پیوند

قسم به زند و پازند

به جانم آتش افکند خراب رویت یک چند

♫♫♫
بیا نگارا جمال خود بنما

ز رنگ و بویت خجل نما گل رو

رو در طرف چمن بین

بنشسته چو من

دل خون بس ز غم

یاری غنچه دهن

گل درخشنده چهره تابنده غنچه در خنده بلبل نعره زنان

هر که جوینده باشد یابنده دل دارد زنده بس کن آه و فغان

ز جور مه رویان شکوه گر سازی

به شش درمحنت مهره اندازی

همچون سالک دست خود بازی

همچون سالک دست خود بازی

درباره معین ,
نظرات (0) تاریخ : دوشنبه 29 تیر 1394 زمان : 23:59 بازدید : 246 نویسنده : admin
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • موضوعات
  • الف

  • ب

  • پ

  • ت

  • ج

  • چ

  • ح

  • خ

  • د

  • ر

  • ز

  • س

  • ش

  • ص

  • ط

  • ع

  • غ

  • ف

  • ق

  • ک

  • گ

  • ل

  • م

  • ن

  • و

  • ه

  • ی

  • گروه

  • سایر موضوعات

  • کدهای اختصاصی